روز قبل برای پیاده روی بیرون رفته بودم و 3 تا از عجیب ترین/زشت ترین گربه هایی که تا به حال دیده بودم را دیدم.حتی عجیب تر از گربه اره ای دمدمی مزاج.
خوشبختانه من عکسها را دریافت کردم زیرا اگر آنها را توصیف کنم هیچ کس مرا باور نمی کند. آنها داشتند دو سر مردم. و دم و پاهایشان عوض شد.
دزدکی روی گربه های دو سر سخت است، اما من موفق شدم از کنار آنها عکس بگیرم. اسمشان را هم گذاشتم.
کاملا عجیب و غریب نمی دانم اینجا چه چیزی در آب است اما اتفاق عجیبی در حال رخ دادن است. اینها چند گربه خراب هستند.
با نگاه کردن به لری و داگ برای اولین بار، به نظر می رسد که آنها دقیقاً یکسان هستند. اما اگر یک طرح ریزی نیومن را ترسیم کنید، باید به یک واقعیت جالب برسید. این گربه ها همچنین تصاویر آینه ای غیرقابل قرار دادن هستند. درست مانند گربه ارهای عجیب و غریب و تصویر آینهای او، اینها هستند enantiocats
بسیار خوب، اما اگر لری و داگ انانتیوکات هستند، در رابطه با لری و داگ، موی کجاست؟ او آشکارا به نوعی با هم مرتبط است. اما چگونه؟ او هست نه یک ایزوکات مشروطه، مانند آنچه قبلاً دیدهایم: هر دو نیمه جلو و نیمه پشت او سر، دم، و پا به هم متصل هستند، درست مانند لری و داگ. اما او اهل عذاب هم نیست. به فرافکنی نیومن لری و مو در کنار هم نگاه کنید:
مو و لری در چینش اندام هایشان در فضا متفاوت هستند، اما آنها تصاویر آینه ای نیستند (یعنی نه enantiocats).
برای توصیف این روابط به نام هایی نیاز داریم.
مجبور شدم دوباره با دوستم والتر تماس بگیرم تا به من نوعی مهر تایید لاتین یا یونانی بر روی نامی بدهد که به درستی برایم مهم باشد. او به من پیشنهاد کرد که از کلمه “stereo” استفاده کنم که به گفته او در یونانی به معنای “جامد” است، اما در بسیاری از موارد برای اشاره به “فیزیکی بودن” یک پدیده به کار رفته است. به نظرم خوب بود
بنابراین بیایید «استریوایزوکات ها» را به عنوان «گربه یکسان، با اتصال یکسان، اما در نحوه چیدمان اندام هایشان در فضا» تعریف کنیم.
بنابراین لری، داگ و مو همه هستند stereoisocats.
بنابراین می توانیم دو نوع رابطه استریو را تشخیص دهیم.
- رابطه انانتیومر – زمانی که دو استریوایزوکات هستند تصاویر آینه ای غیرقابل نصبمانند لری و داگ (یا گربه ارهای عجیب و غریب و تصویر آینهای او). اینها را می توانیم صدا کنیم enantiocats
- رابطه بین مو و لری/داگ: زمانی که دو استریوایزوکات هستند نه انانتیوکات ها (یعنی نه تصاویر آینه ای غیرقابل نصب)، والتر «دیاستریوایزوکات» را پیشنهاد کرد. بنابراین می توان گفت که Moe دارای یک رابطه دیاسترومریک هم به لری و هم به داگ. آنها استریوایزوکات هستند، اما تصاویر آینه ای نیستند.
کنجکاو، اینطور نیست؟ من هرگز گمان نمی کردم که گربه ها اینقدر پیچیده شوند. من تعجب می کنم که چرا برخی از گربه ها می توانند انانتیوکت داشته باشند و گربه های دیگر نمی توانند؟ این چیزی است که دفعه بعد باید با جزئیات بیشتری بررسی کنیم.
پست بعدی – در مورد گربه ها، قسمت 6: استریوسنتز