این هفته با یک دانش آموز جدید (که من او را “تیم” می نامم) از ویرجینیا جلسه ای داشتم. ما یک جلسه کوتاه داشتیم که در آن مواردی مانند افزودن به آلکن ها و واکنش های اپوکسیدها را بررسی کردیم. او برخی از پاسخهایی را که برای مجموعه مشکلات اخیرش داده بود به من نشان داد و در بیشتر موارد درست بود. این فقط درک مکانیکی بود که فاقد آن بود.
دو روز بعد، درست قبل از امتحان، یک ساعت با تیم ملاقات کردم، و سپس او به سرعت آن را بنویسد.
بعداً همان روز دیدم که او آنلاین است و از او پرسیدم که چطور شد.
“خوب پیش نرفت. امتحان واقعا سخت و طولانی بود. من از ساعت 10 صبح تا 13 به کلاس می روم و بقیه روز را به مطالعه می گذرانم، اما مکانیسم ها به ذهنم نمی رسد. نمیدانم باید چه کار کنم، به ترک کلاس فکر میکنم، اما اگر این کار را بکنم و دوباره شرکت کنم، باید واقعاً خوب کار کنم.»
ای کاش میتوانستم پاسخی آسان به تیم در مورد نحوه عملکرد خوب در دوره بدهم. من این کار را نمی کنم.
او به وضوح مردی باهوش بود، بسیار کنجکاو و ترسی نداشت که با پرسیدن سوال احمق به نظر برسد. او یک نسخه از “شیمی آلی به عنوان زبان دوم” داشت. او زمان زیادی را صرف مطالعه می کند. او با انگیزه است. او مشکلات را انجام می دهد. علاوه بر این، او در تمام تابستان هیچ حواسپرتی نداشت – فقط روی شیمی آلی تمرکز میکرد.
“چرا این همه زمان را صرف مطالعه می کنم و هنوز احساس نمی کنم چیزی یاد می گیرم؟”
فکر می کنم یافتن پاسخ این سوال یکی از مهم ترین چالش هایی است که وجود دارد.
اگر این مشکل را دارید، چند جا وجود دارد که به آنها مراجعه می کنم:
1) سبک یادگیری خود را دریابید. من افرادی را می شناسم که هرگز کلاسی را از دست ندادند زیرا می دانستند که نیاز دارند شنیدن استاد صحبت کند اگر به کسب اطلاعات از کتاب ها می رسید، دچار مشکل می شدند. افراد دیگر باید چیزهایی را بنویسند و بیپایان رونویسی کنند. سپس دیگرانی هستند که نیاز به انجام امور دارند. من حتی یک نفر را می شناسم که واقعاً کار خلاقانه ای انجام داد – او نقاشی هایی از ابرقهرمانانی کشید که نمونه ای از ویژگی های واکنش های شیمیایی بودند. در مورد خلاقیت صحبت کنید! وای.
2) یک شریک مطالعه تفاوت بزرگی ایجاد می کند. در دانشگاه، در کلاس های شیمی پسری به نام کن داشتم. من نمی گویم ما بودیم دوستان. اما او فردی برون گرا بود و می دانست که برای مطالعه با اطرافیانش نیاز دارد. من خیلی خجالتی (و لجباز!) بودم که از دیگران بخواهم با من درس بخوانند، اما از اینکه به او نه گفتم احساس بدی داشتم. بنابراین من درگیر بسیاری از ماجراهای مطالعاتی شدم که در یک ساختمان تصادفی در یک ساختمان دانشگاه در بعدازظهر شنبه با هم ملاقات میکردیم و با هم مشکلات را پشت سر میگذاشتیم. اگرچه هرگز خودم آن را شروع نمیکردم، اما داشتن کسی که با او بحث و گفتگو کند و مسائل را درهم کند، تفاوت بسیار زیادی ایجاد میکند. اگر واقعاً نمیتوانید فردی را در کلاس خود پیدا کنید، به شبکه گسترده دوستان خود نگاه کنید که شیمی آلی را نیز در سطح مشابهی میخوانند. در اسکایپ یا Google Voice به صورت آنلاین ملاقات کنید. نکته کلیدی این است که کسی را برای آموزش و کسی برای یادگیری داشته باشید. هیچ چیز مثل آموزش نمی تواند به شما کمک کند تا مفاهیم را در ذهن خود بسازید. داشتن یک دوست درسی متعهد نیز شما را مسئول نگه می دارد.
3) من نگاهی دقیق به کتاب های کال نیوپورت، و همچنین سایت او، “Study Hacks” می اندازیم. منابع زیادی در آنجا وجود دارد، حتی یک پست اخیر به نام “من در امتحان Orgo خود C گرفتم – چه کار کنم؟”
4) یک معلم خصوصی، چه فردی در دانشگاه خود (همتا به همتا) یا فردی در منطقه خود پیدا کنید. آنها می توانند به شما کمک کنند تا دیدگاهی را که برای تعیین نقاط ضعف خود و رفع آنها نیاز دارید به شما ارائه دهند. آنها حتی می توانند به شما کمک کنند تا یک برنامه مطالعاتی را برای پرداختن به مفاهیم کلیدی که برای دوره آموزشی نیاز دارید، ایجاد کنید.
شیمی آلی آسان نیست. اگر اینطور بود سایت هایی مثل این وجود نداشتند. هیچ راه حل سریعی وجود ندارد. اما وقتی همه چیز را درست انجام می دهید و هنوز آنطور که می توانید انجام نمی دهید، هنوز کارهایی وجود دارد که می توانید قبل از اینکه کاملاً امیدتان را از دست بدهید انجام دهید.
چه پیشنهادی برای فردی در جایگاه تیم دارید؟