اینجا چیزی است که من نمی فهمم. خوب، این درست نیست – این چیزی است که من می فهمم، اما فکر می کنم … غیرعاقلانه است.
آوردن یک کیت مدل به امتحان و هرگز استفاده از آن.
وجود دارد هیچ چی که باعث می شود افراد بیشتر از استفاده نکردن از کیت های مدل خود، روی میز علامت بگذارند. هیچ چی. دانشآموزان بزرگی وجود دارند که تمام جزئیات یک توالی مشخص از واکنشها را میدانند، اما اشتباهات ترسیمی را مرتکب میشوند که در نهایت نمرههای یک سؤال را برایشان به همراه دارد. شما ممکن است دانستن که برم به شما محصول ضد می دهد. شما ممکن است دانستن که E2 از یک حالت گذار ضد دور صفحه عبور می کند. اما اگر چرخش پیوند را اشتباه ترسیم کردید، یا طرح فیشر را اشتباه ترجمه کردید، حدس بزنید چه چیزی؟ شما اعتباری برای آن دریافت نمی کنید. من افرادی را دیده ام که 10٪، 20٪ بدتر در امتحاناتی که می توانستند شرکت کنند، فقط به این دلیل که زحمت استفاده از کیت مدلی که برای امتحان آورده بودند را به خود نداده اند.
به این مثال نگاه کنید. استفاده از ترسیم خط یا طرح فیشر برای ساخت یک مدل نسبتاً ساده است. بنابراین، با کمک یک مدل، تبدیل بین دو فرم نسبتاً آسان است. با این حال، در غیاب مدل، جمعکوس کردن بین این دو بسیار آسان است و یک منبع خطای مکرر است. یک راه برای به حداقل رساندن شدید این نوع اشتباه، استفاده از مدل خود است.
برای بسیاری، واقعاً استفاده از کیت مدل شما دردناک به نظر می رسد، به خصوص در امتحانی که واقعاً می خواهید آن را تمام کنید و آن را ترک کنید. در اینجا کاری است که می توانید انجام دهید. به خودتان انگیزه بدهید تا کارهایی را انجام دهید که به نظر کار طاقت فرسا به نظر می رسد.برای کیت مدل خود چقدر هزینه کردید؟ 20 دلار؟ 30 دلار؟ این مقدار را قبل از امتحان کنار بگذارید و مشروط به این است که بعد از آن چیزی خوب به خودتان بدهید استفاده كردن لعنتی حداقل یک بار به آن به عنوان یک سرمایه گذاری فکر کنید. آیا اجتناب از کاهش بالقوه 10٪ یا 20٪ در نمره 20 دلار برای شما ارزش دارد؟ با نرخ شهریه ای که هستند، باید باشد.
من جایزالخطا هستم تو جایزالخطا هستی همه جایزالخطا هستند حکمت در این است که بدانیم اشتباه کردن چقدر آسان است و اهمیت داشتن سیستمی که باعث ایجاد افزونگی می شود تا اشتباهات گرفتار شوند. استفاده از کیت مدل شما باید بخشی از آن باشد.
من رابطه مشابهی با نقشه ها دارم. اورشلیم شهری دیوانه است و من هنوز گم می شوم. وقتی فکر میکنم «میدانم» چگونه به یک مکان برسم، نقشهها مانند دردناکی هستند. مشکل این است که همه ما یک سوگیری شناختی مداوم داریم که باعث میشود چیزهایی را که میدانیم بیش از حد تخمین بزنیم، بنابراین اعتماد به نفس بیش از حد من باعث میشود فکر کنم چیزهایی را میدانم که نمیدانم. با این حال، من به اندازه کافی در مورد اجتناب از این کار پارانوئید هستم، به طوری که اگر کسی به من پیشنهاد 20 دلاری بدهد تا به مکانی برسم بدون اینکه گم شوم یا از کسی بپرسم، به احتمال 100٪ وجود دارد که نه تنها نقشه خود را بیاورم، بلکه از آن استفاده کنم.
راه دیگری برای این کار وجود دارد. شما میتوانید کاری را که من انجام میدهم انجام دهید و یک وبسایت خصوصی کوچک با استفاده از Google Sites راهاندازی کنید و صفحهای به نام «اشتباهات احمقانه» را راهاندازی کنید. اغلب به روز رسانی کنید. اغلب بخوانید. اغلب اقدام کنید. برای من، بیشتر صبحها، ساعت زنگ دومی که در اتاق نشیمن تنظیم میکنم، اضافی است… اما هر چند وقت یکبار این یک نجاتدهنده است.