زد شاو دوره ای را برای نوشتن پایتون به نام «راه سخت پایتون» تدریس می کند. چون راه سخت آسانتر است، او می گوید.
در نهایت حق با اوست. اگر شما واقعا می خواهید شیمی آلی را یاد بگیرید، راه سخت است آسان تر. در دوره تحصیلات تکمیلی مجبور شدم بسیاری از حقایق نیمهحقیقی را که در دورههای مقدماتی که به عنوان رشته شیمی گذراندهام آموختهام را بیاموزم و هنوز هم تا حدودی عصبانیام میکند که هیچکس فکر نمیکرد به من دوپ مستقیم بدهد. بسیاری از واکنشها (و معرفها، به ویژه) که در یک کلاس معمولی دوره دوم پوشش داده میشوند، شباهت کمی به واکنشهایی دارند که اگر یک شیمیدان آلی حرفهای میشوید، هرگز از آن استفاده میکنید. نه تنها این، برخی از مفاهیم نیز نیمه حقیقت هستند.
اما آموزش نیمه حقیقت آسانتر و سریعتر است. “راه آسان” برای عبور از شیمی آلی ساده کردن بیش از حد چیزها است. من همیشه این کار را انجام می دهم. هر مربی تا حدودی این کار را انجام می دهد. چیزی در 98٪ مواقع درست است، بنابراین ما دروغ می گوییم و می گوییم “همیشه” درست است.
مراقب کلمات “همیشه” و “هرگز” باشید – آنها پوشش هایی هستند که ما برای دروغ های حذفی خود استفاده می کنیم.
چرا این دروغ های حذفی را می گوییم؟ زیرا در زمان صرفه جویی می کنند. تشریح همه استثناهای قوانین ممکن است زمان و تلاش زیادی را صرف کند، و برای هدف کلاس، آنها همیشه اهمیت حیاتی ندارند. زمان محدود است. توجه کلاس می تواند محدود باشد. و بیایید صادق باشیم – استعداد کلاس نیز می تواند محدود باشد. با برخی از دانشآموزان، اگر بتوانید مفاهیم اولیه را به خوبی منتقل کنید، خوشحال میشوید.
علاوه بر این، بسیاری از دانش آموزان واقعاً نمی خواهند شیمی آلی را به خودی خود یاد بگیرند. چیزی که آنها می خواهند خطی در کارنامه خود است که نشان می دهد آنها یک دوره در شیمی آلی گذرانده اند و نسبت به بقیه کلاس به طور قابل قبولی خوب عمل کرده اند. گاهی اوقات همینطور است. من با آن خوب هستم.
اما این بدان معنا نیست که در جایی نمی توان گفت که – “ما فقط بخشی از داستان را در اینجا به شما می دهیم” یا “این توضیح فعلاً باید انجام شود”. بنابراین میتوانید این پست را نوعی توبه برای همه دروغهایی بدانید که من در مدت کوتاهی که بهعنوان یک مربی مستقل به تداوم آن کمک کردهام.
بنابراین در اینجا برخی از رایجترین دروغهایی که گفتهام، و تلاشی برای انتقال بیشتر “حقیقت کامل” آورده شده است.
در حال حاضر نمی توانم آن را پیدا کنم، اما به دنبال نقل قولی هستم که در جایی خواندم که چیزی شبیه به:
«پیشرفت در تدریس یک دوره را می توان با ضرورت گفتن دروغ های کوچکتر و کوچکتر سنجید. “