آره. بیایید از حکایت ها بگذریم، هر چند که ممکن است سرگرم کننده باشند، و مستقیماً به تحلیل دقیق تر بپردازیم. در اینجا دلیل آن است:
1) واژگان زیادی برای یادگیری وجود دارد. دیوید کلاین، نویسنده کتاب تحسین شده “شیمی آلی به عنوان زبان دوم” واقعاً با این عنوان ضربه ای به سر زد: شیمی آلی یک زبان برای خودش است. در اینجا نمونه ای از برخی از واژگانی است که در 5 فصل اول یک کتاب درسی معمولی شیمی آلی با آن مواجه می شویم:
- نام های رایج انواع زیادی از ترکیبات شیمیایی
- نام تمام گروه های عملکردی
- تمام اصطلاحات مربوط به ساختار، پیوند، و استریوشیمی.
- علاوه بر این، همه چیزهایی که از شیمی عمومی باید بدانیم مانند اسیدیته، بازی، تعادل، ترمودینامیک و غیره.
این واژگان زیادی است – وقتی آن را جمع میکنید، بیش از 100 عبارت جداگانه وجود دارد.
2) تعداد زیادی وجود دارد نمادها برای یادگیری. علاوه بر زبان گفتاری، شیمی دارای یک زبان بصری غنی است. نمونه های بارز:
- نماد فرمول متراکم و نماد خط
- برجستگی های فیشر، برجستگی های نیومن، نشانه گذاری گوه/خطوط، نقشه های “صندلی” سیکلوهگزان
- نماد پیکان: فلش های واکنش (تک و دوتایی) فلش های منحنی (تک و دوتایی)، فلش های رتروسنتز
- نمادهای عناصر مختلف، از جمله ساختارهای لوئیس
در بالای واژگان و نمادها، در ابتدای دوره، نامگذاری شیمیایی شامل شمارهگذاری/نامگذاری ترکیبات و تخصیص (R)، (S)، (E)، (Z) و غیره را پوشش میدهیم.
این فقط واژگان، دستور زبان، و نقطه گذاری است – و ما حتی به واقعیت وارد نشده ایم محتوا هنوز!
3) سپس همه حقایق برای دانستن وجود دارد. در حالی که الف تکرار آگاهی از حقایق آنقدرها که ممکن است در درس زیست شناسی مهم باشد، مهم نیست، برای مثال، هنوز طیف وسیعی از حقایق وجود دارد که باید در حین طی کردن مسیر در این دوره تحت فرمان ما باشد:
- pKa کلاس های مختلف مولکول ها
- الکترونگاتیوها
- قطبیت حلال
- احساسی برای مقادیر نسبی نقاط قوت باند مختلف
- مهمتر از همه – انواع مختلف واکنش
4) انگار این کافی نبود، پس همه مفاهیم وجود دارد. اینجاست که همه چیز شروع به پرمویی می کند. در حالی که من گفتم که دانستن حقایق در امتحانات چندان مورد تاکید قرار نمی گیرد، دانستن آن روندها از آن حقایق (و درک آنها) کلیدی است. دانش آموزانی که مفاهیم را درک می کنند، کسانی هستند که در دوره به خوبی عمل می کنند، زیرا این سطح درک است که معمولاً در امتحانات آزمایش می شود. در اینجا چند نمونه از سؤالات عمومی وجود دارد که نشان دهنده درک مفهومی تری از شیمی آلی است:
- ساختار چگونه بر نقاط جوش و حلالیت آب تأثیر می گذارد؟
- چه عواملی بر اسیدیته/بازی بودن تأثیر می گذارد؟
- عوامل موثر بر هسته دوستی و الکتروفیلی چیست؟
- روشهایی که ساختار بر واکنشپذیری شیمیایی تأثیر میگذارد چیست؟
5) فرمول های زیادی وجود ندارد که به ساده کردن کارها کمک کند. حتی اگر از ریاضی بیزاری شدید، باید اعتراف کنید که فرمول ها کاربردهای خود را دارند. آنها به شدت در حال ساده سازی هستند. به عنوان مثال، اگر یک فرمول ساده برای هسته دوستی وجود داشته باشد، خوب است، زیرا این یکی از مهمترین مفاهیم در شیمی آلی است. خوب، متاسفم – شما شانس ندارید. ما می آموزیم که یدید هسته دوست تر از فلوراید است، به عنوان مثال، به جز زمانی که از حلال آپروتیک قطبی استفاده می کنیم، که در این صورت ترتیب معکوس می شود. همه اینهاست استثناها که منجر به ناامیدی می شود. آماده باشید – تعداد زیادی از آنها وجود دارد!
6) همه اینها مانند یک هرم بر روی یکدیگر ساخته می شوند. همانطور که قبل از اینکه بتوانیم مکالمه داشته باشیم، باید واژگان و دستور زبان را یاد بگیریم، قبل از اینکه بتوانیم بسیاری از حقایق را درک کنیم، باید واژگان و قراردادها را یاد بگیریم. علاوه بر این، تا زمانی که بسیاری از حقایق را در عمل مشاهده نکردیم، شروع به درک مفاهیم کردیم. دوره بسیار سریع پیش می رود. بدون تسلط بر واژگان و قراردادهای معرفی شده در ابتدای دوره، درک حقایق و مفاهیمی که بعدا معرفی می شوند بسیار سخت تر خواهد بود – که به نمرات ضعیف تر تبدیل می شود.
7) در نهایت، پیچیدگی محض ایجاد شده توسط همه این قراردادها، حقایق و مفاهیم منجر به نیاز به یادگیری تعداد زیادی از موارد مختلف می شود. مهارت ها. منظور من از مهارت، کاربرد همه این نوع دانش برای حل مسائل مختلف است، برای مثال –
- نام گذاری ترکیبات آلی
- پیش بینی محصولات یک واکنش شیمیایی
- تعیین ساختار یک ترکیب داده های طیفی
- برنامه ریزی سنتز مولکول های کوچک
آیا دوره دیگری مانند آن وجود دارد؟ احتمالا نه. شیمی آلی در حد وسط بین یک درس واقعی مانند زیست شناسی و یک درس بسیار کمی مانند فیزیک قرار دارد. بنابراین تا آنجا که به سختی دوره مربوط می شود، در نهایت بدترین هر دو جهان را دریافت خواهید کرد. این دوره ای است که حافظه ما را آزمایش می کند و همچنین ما را مجبور به تفکر می کند. و ما حتی به آن اشاره نکرده ایم آزمایشگاه ها با این حال، که یک بعد عملی دیگر را به دوره اضافه می کند. آیا می توانید رشته تحصیلی دیگری را در نظر بگیرید که شامل 1) یادگیری کتاب 2) تصمیم گیری بر اساس تفکر از طریق داده های متناقض و 3) کار با دستان خود باشد؟ من میتوانم.
خبر خوب این است که شما قبلاً چیزی یاد گرفته اید که حتی از شیمی آلی در مقطع کارشناسی سخت تر است. این واقعیت که شما در حال خواندن این مطلب هستید به این معنی است که شما قبلا انگلیسی را یاد گرفته اید. به سختی زبان انگلیسی فکر کنید – واژگان عظیم، تمام محاوره ها، دستور زبان عجیب و غریب که از قوانین واضح پیروی نمی کند، تعداد بی شماری استثناها به تمام قوانین – انگلیسی مردم را دیوانه می کند. توانایی خواندن، نوشتن و صحبت کردن به زبان انگلیسی (البته به نظر من) دشوارتر از یادگیری شیمی آلی است. برای یادگیری زبان انگلیسی نیازی به یک نابغه نیست – اما به انگیزه، زمان، نظم و انضباط و کار غرغر زیادی نیاز دارد.
علیرغم همه چیز، موفقیت در شیمی آلی یک هدف بسیار دست یافتنی است. با توجه به 1) انگیزه، 2) زمان کافی، و 3) راهبردهای مطالعه موثر، در توان یک دانش آموز متوسط است که در شیمی آلی خوب عمل کند.
گوش به زنگ باشید.